سفارش تبلیغ
صبا ویژن
<
 
منتظران مهدی (عج)
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
شنبه 92/2/7 :: 1:13 عصر

روزی مردی خواب عجیبی دید.


دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند

و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند

باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید:

شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد

گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت

می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید:

شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:

اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.

با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است.

مردمی که دعاهایشان مستجاب شده

باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر. . .




موضوع مطلب :
شنبه 92/2/7 :: 1:6 عصر


زمان خلافت امیرمؤمنان علی (ع ) بود، زنی شیفته و عاشق جوانی شده بود، و با ترفندهای خود می خواست

آن جوان را که شخصی پاک بود، آلوده به عمل منافی عفت کند، جوان از او دوری کرد، و از حریم عفت و پاکی

تجاوز ننمود. آن زن آلوده ، نسبت به آن جوان ، بسیار ناراحت شد، تصمیم گرفت با تهمتهای ناجوانمردانه ، او را

به کشتن دهد، سفیده تخم مرغ را به لباس خود مالید و سپس به آن جوان چسبید و او را به حضور امیر مؤمنان

علی (ع ) آورد و شکایت خود را چنین مطرح کرد: این جوان می خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد،

ولی من نمی گذاشتم ، سرانجام آنقدر خودش را به من مالید که شهوت او به لباسم ریخت . سپس آن سفیده

تخم مرغ را که در لباسش بود به علی (ع ) نشان داد. مردم آن جوان را ملامت می کردند، و آن جوان پاک و بی

گناه که سخت ناراحت شده بود، گریه می کرد.

امیرمؤمنان علی (ع ) آماده قضاوت شد، به قنبر فرمود: برو ظرفی پر از آب جوش به اینجا بیاور، قنبر رفت و آب

جوش آورد. بدستور امام علی (ع ) آن آب جوش را به روی لباس آن زن ریختند، هماندم آن سفیدی های مالیده

به لباس او، جمع شد، آن حضرت به قنبر فرمود: آن سفیدی ها را به دو نفر بده . قنبر آنها را به او نفر داد، آن دو

نفر آن سفیدی ها را چشیدند و هر دو عرض ‍ کردند که این سفیدی ها از سفیده تخم مرغ است . امام علی (ع )

دستور داد، آن جوان بی گناه را آزاد ساختند، و آن زن را بجرم نسبت زنا به یک فرد بی گناه ، شلاق زدند. یعنی

حد قذف (تهمت زنا) را که هشتاد تازیانه از روی لباس است بر وی جاری ساختند.




موضوع مطلب :

علّامه مجلسی می‌فرماید:
مرد شریف و صالحی را می‌شناسم به نام امیراسحاق استرآبادی. او چهل بار با پای پیاده به حج مشرّف شده است و در میان مردم مشهور است که طیّ‌الارض دارد. او یک سال به اصفهان آمد؛ من حضوراً با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
او گفت: یک سال با کاروانی به طرف مکّه به راه افتادم. حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلّل کرده، از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمی‌شد. راه را گم کردم؛ حیران و سرگردان وامانده بودم. از طرفی تشنگی آن چنان بر من غالب شد که از زندگی ناامید شده، آماده‌ی مرگ بودم.
[ ناگهان به یاد منجی بشریّت امام زمان (عج) افتادم و ] فریاد زدم: یا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشاه بده! خدا تو را رحمت کند!
در همین حال، از دور شبحی به نظرم رسید؛ به او خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن، پیمود و در کنارم ایستاد. جوانی بود گندم‌گون و زیبا با لباسی پاکیزه که به نظر می‌آمد از اشراف باشد. بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
سلام کردم. او نیز پاسخ مرا به نیکی ادا نمود.
فرمود: تشنه‌ای؟
گفتم: آری، اگر امکان دارد کمی آب از آن مشک مرحمت بفرمایید!
او مشک آب را به من داد و من آب نوشیدم.
آن‌گاه فرمود: می‌خواهی به قافله برسی؟
گفتم: آری.
او نیز مرا بر ترک شتر خویش سوار نمود و به طرف مکّه به راه افتاد. من عادت داشتم که هر روز دعای « حرز یمانی » را قراعت کنم. مشغول قراعت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من برمی‌گشت و می‌فرمود: این طور بخوان!
چیزی نگذشت که به من فرمود: این‌جا را می‌شناسی؟
نگاه کردم، دیدم در حومه‌ی شهر مکّه هستم. گفتم: آری می‌شناسم.
فرمود: پس پیاده شو!
من پیاده شدم، برگشتم او را ببینم، ناگاه از نظرم ناپدید شد. متوجّه شدم که او قائم آل‌محمد (عج) است. از گذشته‌ی خود پشیمان شدم و از این که او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز کاروان ما به مکّه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجّب نمودند؛ زیرا یقین کرده بودند که من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که من طیّ‌الارض دارم.




موضوع مطلب :

سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان (عج) را بیان فرمایید.

پاسخ قرآن کریم:
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر.» تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می‌نماید.

یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می‌فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می‌شدند. و

در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان

(علیه‌السلام) است.


2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی». به دلیل

عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «موده فی القربی» است پس باید «فی

القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی» الان امام زمان

علیه السلام می باشند.

 

 

 


سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟

پاسخ قرآن کریم:

1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون.» اگر یونس از تسبیح

کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام

زمان(علیه‌السلام) نیز برای او امری ممکن است.

2- اصحاب کهف سیصد و نه سال در غار زنده ماندند «و لبثوا فی کهفهم ثلاث مأته سنین و أزدادوا تسعا.»





سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟


پاسخ قرآن کریم:
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی.» برای مزد رسالت به «فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت

کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و

آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم.




سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟


پاسخ قرآن کریم:

بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید: «و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و

ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون.»





سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟

پاسخ قرآن کریم:

با تقوا، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه‌السلام را پیدا می کند تقواست: «إن

أکرمکم عندالله أتقیکم.» تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می‌دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند.




موضوع مطلب :

 

تمام راه ظهور تو با گنه بستم/ دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم.
 
کسی به فکر شما نیست راست می گویم/ دعا برای تو بازیست راست می گویم.
 
اگرچه شهر برای شما چراغان است/ برای کشتن تو نیزه هم فراوان است.
 

 

تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم
 
کسی به فکر شما نیست راست می گویم
دعا برای تو بازیست راست می گویم

 


اگرچه شهر برای شما چراغان است
برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور می ترسم
دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم

من از سیاهی شب های تار می گویم
من از خزان شدن این بهار می گویم

درون سینه ما عشق یخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست
ب برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست



موضوع مطلب :
شنبه 92/2/7 :: 11:57 صبح




موضوع مطلب :
<   <<   26   27   28      >
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 118
کل بازدیدها: 163352

عاشقانه
تصاویر زیباسازی نایت اسکینز پخش زنده حرم
روزشمار محرم عاشورا

استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

 
 
 
Susa Web Tools